دفتر افکارم

زندگی مثل بازی شطرنج می ماند برای مایی که فقط یک بار بازی می کنیم بردن در آن یک قمار است که هیچ علمی به آینده خود نداریم شاید هم داریم اما نمی خواهیم بپذیریم ...در مسیر زندگی با صبر و حوصله باید قدم زد و الویت را به انجام وظایف داد

دفتر افکارم

زندگی مثل بازی شطرنج می ماند برای مایی که فقط یک بار بازی می کنیم بردن در آن یک قمار است که هیچ علمی به آینده خود نداریم شاید هم داریم اما نمی خواهیم بپذیریم ...در مسیر زندگی با صبر و حوصله باید قدم زد و الویت را به انجام وظایف داد

1

به نام خدا
خدایا درود فرست بر پیامبر علم و حقیقت حضرت محمّد صلّی علی محمّد و آل اطهر او
بنا بر این دارم به لطف پروردگارم کتاب دروس معرفت نفس حضرت آیه الله حسن زاده آملی را مطالعه کنم و بدین جهت که پیرامون مطالب آن تفکری نمایم به نوشتن پیرامون موضوعاتش می پردازم تا باشد که علم و اطلاعات کتاب در جان و روحم نفوذ کند و منشا خیرات و اثرات گردد
از کودکی همواره علم برایم ارزش بود و آرزوهای کوچک و بزرگم را در جملاتی همچون اینکه می خواهم ریاضی دان شوم و یا آنکه می خواهم جراح مغز شوم خلاصه می کردم و در مسیر زندگی آنچه پیش آمد ورود به عرصه ریاضی خوانی بود و بابت این مسئله خدا را شاکرم
اهمیت و جایگاه ریاضی خوان بودن در جوانی یعنی کسب توانمندی علم آموزی تا پیری
علم آموزی چه سود اگر که منشا اثرات گوناگون نباشد
ریاضی خوانی می تواند مقدمه ای باشد برای عالم شدن در موارد گوناگون و توانمند شدن در زمینه های گوناگون علمی و انجام اعمال صالح و خیر چه از نوع مدیریت باشد چه از نوع اختراع و اکتشاف و یا مدل سازی و غیره
عالم هستی یعنی عالم موجودات و آنچه که در آفرینش ما در می یابیم مشهودات است ما خود وجودیم و عدم نیستیم و هستی همه هست و هیچ بواسطه تقابل مفهوم با وجود است که در لغات و مفاهیم ما وجود دارد والا هیچ، هیچ است. موجودات و هستی چهار قسم است جامدات، نباتات،حیوانات و انسان ها. جامدات دارای حجم و اندازه و وجودند و از خود حرکت و فعلی ندارند و تابع قوانینی هستند که ما آنها را در قالب علم فیزیک بحث و اکتشاف نموده ایم؛ جامدات منشا اثر نمی باشند و از خود اراده ای ندارند و هیچگونه رشد و نموی نمی کنند 
نباتات یا همان گیاهان همچون جامدات دارای حجم و اندازه و شکل هستند بجز اینکه نباتات فتوسنتز می کنند رشد می کنند و پیر می شوند اما گیاهان هم بیش از این موثر نیستند و تنها در همین چهاچوب که کمالش محصول است رشد می کنند و از نظر ما برتری گیاهان به محصول مرغوب تر و بیشتر آنهاست، گیاهان به جهت رشد و نمو و حرکتشان 
 حیوانات موجوداتی اند دارای حرکت و قوه شهوت که به واسطه آن غذا می خورند و رشد و نمو می کنند و تولید مثل می کنند حیوانات صفات  و رفتارشان تابعی از غریزه  و شرایط حیات است و این موجودات اراده ای ندارند تا با آن علیه شهوت و غریزه و شرایط تحمیلی طبیعت حرکت کنند. پس حیوانات بواسطه حرکت اختیاری به گیاه و جمادات برتری دارد
و اما انسان تا آنجایی که رفتارش تابعی از غریزه و شرایط حیاتش است با حیوان یکسان است و به هنگام حرکت او در مخالفت با غریزه و آسوده طلبی و شرایط تحمیلی محیطی او، تفاوتش با حیوان نمایان می شود و این انسان است که اثرات او فراتر از حیوان می رود و منشا اثر می گردد انسان علاوه بر رشد و نمو در ظاهرش  و پس از قوت قوایش در جوانی و پیش روی اش به  سمت پیری کمال و رشد و حرکتی در روح خود نیز دارد این حرکت مشهود در رفتار و اثرات او می گردد و ما می دانیم که اثرات و رفتار های انسان بواسطه علم و دانایی اوست 
دنیا میدان اثر گذاری و خلق موجود برای انسان است پس انسان در حیات زمینی اش می بایست که خالق و رزاق و هادی و مدبر و غیره باشد انسان با اثر گذاری اش روی توشه اخروی اش اثر گذار خواهد بود و هر آنکه نیات بهتر و اثرات بهتری داشته باشد توشه اش پر بار تر خواهد بود آنچه بعنوان نکته نشاط آور و انگیزه بخش مطرح می گردد این است که انسانی می تواند منشا اثرات با کیفیت تر و مطلوب تری گردد که داناست  یعنی انسان دانا برتری دارد به انسان نادان از این حیث که او اثرات بهتر ورفتار های مطلوب تری دارد اما از حیث نیت انسان ها این خداست که درون سینه ها را می داند و اندک را به زیاد پاداش می دهد و خود می داند  نیات هر انسان را بهتر از خود انسان
ما بدین جهت که تنها مشهودات را درک می کنیم و تنها می توانیم اثرات موجودات را اندازه بگیریم بر انسان دانا به این دلیل که اثرات او بزرگ تر و برتر است درجه وجود بالاتری قائلیم. خلاصه مطلب اینکه انسان دانا وجودش برتر از انسان نادان و تمام هستی است و برتری اش همانند برتری حیوان به گیاه و جمادات است که کمالی بیش در او یافت می شود که در انسان نادان یافت نمی گردد
درس اول کتاب رساتر و شیواتر از این نوشتار بود و آنچه در اینجا درج شد در وسع زبان ناتوان من بود که هدفش برتری دادن انسان دانا بر تمام موجودات بود