دفتر افکارم

زندگی مثل بازی شطرنج می ماند برای مایی که فقط یک بار بازی می کنیم بردن در آن یک قمار است که هیچ علمی به آینده خود نداریم شاید هم داریم اما نمی خواهیم بپذیریم ...در مسیر زندگی با صبر و حوصله باید قدم زد و الویت را به انجام وظایف داد

دفتر افکارم

زندگی مثل بازی شطرنج می ماند برای مایی که فقط یک بار بازی می کنیم بردن در آن یک قمار است که هیچ علمی به آینده خود نداریم شاید هم داریم اما نمی خواهیم بپذیریم ...در مسیر زندگی با صبر و حوصله باید قدم زد و الویت را به انجام وظایف داد

+4

به نام خدا

تفکر و اندیشه به دلایل از دست دادن فرصت ها در قالب نوشتن مطالبی پیرامون این موضوع

روزانه ها را هدر می دهی

دنبال لذت بردن شاید چیزه دیگری ، روزانه ها صرف فعالیت در مسائلی می شود که نتایجشان اهمیتی در رسیدن به هدفت در یک دوره زندگی ندارد

روزهای پایانی شروع به کار برای نتیجه گیری از دوره ات می کنی و نتیجه برایت اهمیت می یابد .

تا کنون وقت برایت ارزشی نداشت و آن را به بهانه های گوناگون در امور غیر همراستا با اهدافت می گذراندی برایت دارای اهمیت می شود و آن را لحظه لحظه حساب می کشی و حواست جمع است که کارهای زیادی را باید در وقت محدود انجام دهی و تنها به نتیجه می اندیشی

در مراحل گوناگون زندگی این اتفاق برایم تکرار شده است

تابستان را با اهداف مختلف شروع کردم

اما روزهایش را صرف افعال بیهوده کردم

و اینک تابستان تمام شده است و مهر با صدای دانش آموزان کوچه و برزن آغاز شده ....

نگاهی پر افسوس به ساعاتی که به هدر داده ام می اندازم و دیگر نمی اندیشم به اهدافی که باید تحقق می یافت زیرا شاید ته قلبم وعده ی آینده ای را به خودم می دهم که اهدافم را عملی نمایم .

چرا این اتفاق می افتد؟ چرا از تک تک لحظاتمان برای بدست آوردن نتایج مطلوبمان استفاده نمی کنیم ؟ چرا بیهودگی و میل به آن اینگونه عنان انسان را می گیرد و انسان را تسلیم هوس هایش می کند؟ چرا وقت و عمرمان را صرف هوس های بیهوده می کنیم؟

شاید اهل فکر کردن نیستیم

شاید هوس ها ، عقلمان را از کار می اندازند و آرامشمان را سلب می کنند و سپس ما را در راهی غیر همراستا با اهدافمان قرار می دهند. و آنگاه عقلی نیست که ما را در راه درست قرار دهد زیرا ما عقل خود را در پیروی از هوای نفسمان کور کرده ایم .

منشا همه خیرات عقل انسان است و منشا بروز و ظهور عقل پایبندی به حیا و عفاف و اخلاق   است .

به نظرم در دوره های فشار پایانی یک دوره نظیر امتحانات پایان ترم من بخوبی نفسم را در مشتم می گیرم و به کارهای ضروری و همراستا با اهدافم می پردازم اما در روزهای دیگر این اتفاق نمی افتد و این نفس من است که مرا به کارهای مختلف می گمارد هر چند که این کارها ناثواب هم نباشند و البته که گاه نا ثواب هم باشند

متاسفانه آستانه تحمل خودکنترلی ام اندک است و نفسم پس از دوره ای که کنترل می شود مث کش تنبونی که کشیده شده باشد در می رود و باز مرا به بند می کشد .

باید به راهکارهای خود کنترلی در طولانی مدت و یا بهتر بگویم به راهکارهای ایجاد صبر در وجودم بر سر راه درست بیاندیشم . یعنی من چطور می توانم هر روز در راه درست گام بردارم . من چطور می توانم بگونه ای باشم که هر روزم از دیروزم بهتر باشد .

واقعا چطور می توانم ضرری که از تساوی و حتی افت روزهایم متوجه من می شود را حس کنم .

صبر بر رنج انجام کارهای بزرگ

صبر بر رنج پیمایش صراط المستقیم

صبر بر رنج مهار نفس ، مهار خیال ، مهار دل ، مهار چشم، مهار زبان

صبر بر رنج انجام وظایف چه بزرگ و چه کوچک، چه فردی و چه اجتماعی

صبر بر رنج رعایت حقوق دیگران

صبر بر رنج انجام تفکر مداوم

این صبر است که باید در وجودم ایجاد شود صبری که مایه ی عزت است نه خفت

صبر جمیل

صبر، گوهر تسلا بخش سختی ها و رنج ها

صبر، کیمیای وجود آدمی

 پس نتیجه این پست این باشد :

  • بطور روزانه از روزهایم حساب کشی کنم . و سعی کنم ضرر و سود هایی که از روزهایم می برم را درک کنم .

  • بطور روزانه و مداوم خودم را اهل فکر کردن قرار دهم تا اهل صبر شوم و از دام نفس افتادن و اتلاف وقت و انرژی برهم.


 

+3

دوره فنی حرفه ای برق صنعتی درجه دو

امروز دومین جلسه از دوره ی فنی حرفه ای برق صنعتی درجه 2 رو رفتم . ابتدای کار برق صنعتی را با برق ساختمان شروع کردیم و امروز تنها مدار کلید تک پل و دو پل و پریز و فیوز را آموزش دیدم .

برق ساختمان و کار به نظرم کاری بسیار ساده است و مدارات آن را به سادگی می توان فهمید و در صورت انجام یک یا دو کار ساختمان ، کاملا انسان در کارش مهارت پیدا می کنه اما برق صنعتی مدارات و پیچیدگی های مخصوص به خود را دارد . با توجه به اینکه قصد من از آموزش برق صنعتی ورود به پی ال سی است باید این پیام را به استادم بدم که به سرعت از مدارات برق ساختمان عبور کنیم و به مباحث جدی در برق صنعتی درجه دو و سپس خارج از برنامه درجه یک بپردازیم .

چند روزی نزد آقای کشاورز در یزد کار برق انجام دادم آقای کشاورز کار برق را در حوزه هایی دیگر هم انجام میداد . دوربین مدار بسته ، دزدگیر ، خودرو ، برق صنعتی و ...

اگر می خواهم در این وادی رشد کنم به قول بابا چند ماهی را باید به جدیت برای فراگیری موضوعات و مدارات و ... این حرفه باید تلاش کنم ... نمی دانم اگر بخواهد این حرفه مانند دروس دانشگاهی باشد که پس از ترم تنها به یادگیری مطالب عمده می پرداختیم و تازه آخر ترم موضوع و داستان درس را درک می کردیم به نظرم این دروه فنی حرفه ای هم منشائ خیری نخواهد بود و پس دوره افسوس اینکه ای کاش با جدیت جزییات و مطالب دوره را فرا می گرفتم و آرزو کردن و برنامه ریزی کردن برای یادگیری آنها در آینده ای که شاید هرگز نرسد برایم باقی خواهد ماند .

از آنجا که دوره بطور خصوصی برگزار می شه و با توجه به اینکه به نظرم این مهندس اگر مرا طلبه بیابد از علمش برایم کم نمی گذارد باید بطور جدی به این یادگیری این حرفه بپردازم .

اگر بتوانم به فراتر از حد برق صنعتی درجه دو و حتی یک در این دروه فکر کنم و خودم را برای یادگیری برق صنعتی درجه دو و یک و پی ال سی هدف گذاری کنم امری نیکوست

اما باز هر چیزی گاماس گاماس . باید بدانم تا برق ساختمان را بطور کامل یاد نگرفته ام به سراغ برق صنعتی درجه دو نروم و تا برق صنعتی درجه دو را بطور دقیق و کامل فرا نگرفته ام به سراغ برق صنعتی درجه یک نروم .

برای این امر پشتکار و جدیت و نگاهی بلندپروازانه ضروری است .

همیشه کتاب بهترین وسیله برای انتقال تجربیات و دانش به سایرین است و تنها افرادی می توانند از دانش و تجربیات دیگران بهره مند باشند که کتاب را دوست خالص و صادق و زیبا و دلربای خودشان بدانند .

اولین گام در این مسیر از آنجا که خیلی بیشتر از توانمندی در درک برق ساختمان می خواهم مطالعه کتاب آموزش برق ساختمان درجه دو است نود صفحه نخست این کتاب مطالب خاصی را در بر ندارد اما نود صفحه دوم کتاب حاوی مطالب کاربردی خوبی است .     تصمیم دارم تا جلسه دیگر که روز سه شنبه هفته آینده است این کتاب را مطالعه کنم و نکات کاربردی ، مهم و ضروری آن را یادداشت کنم . و سه شنبه به استادم نشان دهم و او را دل گرم که بیشتر به من آموزش دهد و از من کار بکشد و تمام سعی اش را بکند تا مرا در کار های عملی هم رشد دهد .

به حتم روز سه شنبه با توجه به مطالبی که فرا گرفته ام به استادم این پیام را می دهم که استاد من تشنه ی یادگیری هر چه بیشتر این حرفه هستم و او با جان و دل مطالب بیشتر و بهتری از این حرفه به من آموزش می دهد .

بابا می گوید اگر این حرفه را به خوبی یاد بگیری ، آرامش می یابی . این حرف کاملا درست است زیرا کار به مرد عزت نفس می ده و من در صورتی که رنج تلاش و یادگیری این حرفه را به جان بخرم نه رنج یادگیری کم نه رنج انجام کاری بزرگ در یادگیری را به جان بخرم به حتم ان شائ الله این حرفه مایه ی عزت نفس و منبع اعتماد بنفس من خواهد شد .

ریاضیات

  هر کس باید تلاش کند تا از نعمت هایی که خداوند منان به او ارزه داشته بهترین بهره را ببرد

اینک من عمری شش ساله را به هر نحوی که بود پای تحصیل در رشته ریاضی کاربردی قرار داده ام و حالا باید تلاش کنم تا از این دوره شش ساله بهره مند شوم .

بهره مندی از این موهبت ریاضی به طرق مختلف و جاهای مختلف می تواند اتفاق بیافتد

می توانم به مطالعه ریاضی ادامه دهم و از مطالعه آن لذت ببرم

می توانم به آموزش ریاضیات به دیگران بپردازم و از این طریق منبعی درآمدی داشته باشم

می توانم به حل مسائل ریاضی بپردازم و از حل آنها لذت ببرم و ذهنم را پیچیده تر کنم

می توانم به مطالعه علوم دیگر بپردازم و از انباشته ریاضیاتی ام بهره مند شوم

می توانم در رشته ای دیگر ادامه تحصیل دهم که ملموس ترین بهره مندی از این دوره شش ساله تحصیل ریاضیات همین مورد آخر می باشد .

خدا وکیلی زمانی که پای ریاضیات می شستم از مطالعه و درک آن لذت می بردم و نقطه ضعف من در عدم تمرکز و مطالعه     و مدیرت زمان در طول ترم بود.

باید برنامه ریزی کنم تا از ریاضیات بهره مند شوم

باید فرصتی در برنامه ام بگذارم که چگونه برای کنکور ارشد می خواهم خودم را آماده کنم

تایپ

امروز که جلوی چند تا مغازه رفتم تا شماره ام را بدهم تا اگر کار تایپی داشتند به من بسپارند به خودم ندیدم با این هیبت برم داخل مغازه و بگم آقا اگه کار تایپ داری بده من انجام بدم ... یه جورایی مث این می مونه که بگی آقا من آدم بیکاره بی عاره بی هنری هستم که می خواهم کار تایپ کنم .

به نظرم باید یه فکری برای یادگیری برنامه نویسی کنم .

تنها فکر کردن نه تخیل کردن می تواند راهگشا به آرزوها و ایده آلهای زندگی ام باشد .