به حتم در تعریف انسان سهم عمده ای به تعلقات معنوی او باز می گردد که از دست و پا و سایر اندام ظاهری او جداست و تعلقات معنوی انسان ، دارایی های اند که جایگاهشان روح آدمی است .دارایی هایی که صفات آدمی به توصیف آنها می پردازد مثلا عالم، دانا، شجاع، متین، با حیا، با تقوا، با تجربه، عاقل و ... آنچه اینک برای من حائز اهمیت است نه این صفات و یا نه حقیقت بعد روحانی بشر است بلکه این موضوع برای اهمیت دارد که بدانم چگونه می توان تعلقات معنوی را افزایش داد ؟ آیا می توان تعلقات معنوی را اندازه گیری کرد ؟
جواب سئوال دوم از طرفی خیر است چرا که کسی نمی تواند قدر و اندازه انسان ها را بدرستی اندازه گیری کند الا خداوند متعال و اما از طرفی ما می توانیم صفات انسان ها و میزان حضور صفتی را بصورت کیفی بیان کنیم ولی باز قدر روح انسان خارج از دسترس ما می باشد .
و اما سئوال اول
شاید برای هر صفت انسانی که جایگاهشان روح آدمی است بتوان راهکاری مجزا ارائه داد اما گوهر و کیمیایی که بتوان از آن جهت رشد انسان به آن ارجاع داد تفکر است متاسفانه آنچنان علمی ندارم که به اثبات این نکته بپردازم پس تصمیم بر این می گذارم که احادیث و آیات الهی در قرآن را در این موضوع خاص جمع آوری نمایم ...
و در نهایت باید به شیوه های تفکر پرداخته شود . می دانیم بدلیل تفاوت انسان ها، نوع های گوناگونی جهت تفکر نمودن وجود دارد از قبیل خلوت نمودن که بدلیل نداشتن مشغله خارجی بدست آوردن تمرکز حواس در این شیوه بسختی صورت می گیرد ، نوشتن که به اعتقاد این جانب از بهترین شیوه های تفکر نمودن محسوب می شود چرا که اگر عنان قلم از دست خارج نشود ، نوشتن به امثال منی که بسختی تمرکزم را روی موضوعی خاص در طولانی مدت جمع می کنم بسیار کمک می کند . و شیوه ای دیگر که فکر آدمی را رشد می دهد و به فرآیند تفکر و تقویت آن کمک می کند مطالعه است چرا که مطالعه ی آثاردیگران در موضوعات مختلف همان انجام تفکر به موضوعاتی خاص به شیوه های مختلف است که به حتم این امر به رشد تعقل و در نهایت تعمیق تفکر منجر می شود .
پس از این به بعد تصمیم بر این دارم که بطور مداوم با استفاده از ابزار نوشتن به اندیشیدن مستمر ان شا الله در موضوعات متفاوت بپردازم ... به این امید که این امر مرا در جوانب مختلف رشد و کمال دهد ...