به نام خدا
تفکر و اندیشه به دلایل از دست دادن فرصت ها در قالب نوشتن مطالبی پیرامون این موضوع
روزانه ها را هدر می دهی
دنبال لذت بردن شاید چیزه دیگری ، روزانه ها صرف فعالیت در مسائلی می شود که نتایجشان اهمیتی در رسیدن به هدفت در یک دوره زندگی ندارد
روزهای پایانی شروع به کار برای نتیجه گیری از دوره ات می کنی و نتیجه برایت اهمیت می یابد .
تا کنون وقت برایت ارزشی نداشت و آن را به بهانه های گوناگون در امور غیر همراستا با اهدافت می گذراندی برایت دارای اهمیت می شود و آن را لحظه لحظه حساب می کشی و حواست جمع است که کارهای زیادی را باید در وقت محدود انجام دهی و تنها به نتیجه می اندیشی
در مراحل گوناگون زندگی این اتفاق برایم تکرار شده است
تابستان را با اهداف مختلف شروع کردم
اما روزهایش را صرف افعال بیهوده کردم
و اینک تابستان تمام شده است و مهر با صدای دانش آموزان کوچه و برزن آغاز شده ....
نگاهی پر افسوس به ساعاتی که به هدر داده ام می اندازم و دیگر نمی اندیشم به اهدافی که باید تحقق می یافت زیرا شاید ته قلبم وعده ی آینده ای را به خودم می دهم که اهدافم را عملی نمایم .
چرا این اتفاق می افتد؟ چرا از تک تک لحظاتمان برای بدست آوردن نتایج مطلوبمان استفاده نمی کنیم ؟ چرا بیهودگی و میل به آن اینگونه عنان انسان را می گیرد و انسان را تسلیم هوس هایش می کند؟ چرا وقت و عمرمان را صرف هوس های بیهوده می کنیم؟
شاید اهل فکر کردن نیستیم
شاید هوس ها ، عقلمان را از کار می اندازند و آرامشمان را سلب می کنند و سپس ما را در راهی غیر همراستا با اهدافمان قرار می دهند. و آنگاه عقلی نیست که ما را در راه درست قرار دهد زیرا ما عقل خود را در پیروی از هوای نفسمان کور کرده ایم .
منشا همه خیرات عقل انسان است و منشا بروز و ظهور عقل پایبندی به حیا و عفاف و اخلاق است .
به نظرم در دوره های فشار پایانی یک دوره نظیر امتحانات پایان ترم من بخوبی نفسم را در مشتم می گیرم و به کارهای ضروری و همراستا با اهدافم می پردازم اما در روزهای دیگر این اتفاق نمی افتد و این نفس من است که مرا به کارهای مختلف می گمارد هر چند که این کارها ناثواب هم نباشند و البته که گاه نا ثواب هم باشند
متاسفانه آستانه تحمل خودکنترلی ام اندک است و نفسم پس از دوره ای که کنترل می شود مث کش تنبونی که کشیده شده باشد در می رود و باز مرا به بند می کشد .
باید به راهکارهای خود کنترلی در طولانی مدت و یا بهتر بگویم به راهکارهای ایجاد صبر در وجودم بر سر راه درست بیاندیشم . یعنی من چطور می توانم هر روز در راه درست گام بردارم . من چطور می توانم بگونه ای باشم که هر روزم از دیروزم بهتر باشد .
واقعا چطور می توانم ضرری که از تساوی و حتی افت روزهایم متوجه من می شود را حس کنم .
صبر بر رنج انجام کارهای بزرگ
صبر بر رنج پیمایش صراط المستقیم
صبر بر رنج مهار نفس ، مهار خیال ، مهار دل ، مهار چشم، مهار زبان
صبر بر رنج انجام وظایف چه بزرگ و چه کوچک، چه فردی و چه اجتماعی
صبر بر رنج رعایت حقوق دیگران
صبر بر رنج انجام تفکر مداوم
این صبر است که باید در وجودم ایجاد شود صبری که مایه ی عزت است نه خفت
صبر جمیل
صبر، گوهر تسلا بخش سختی ها و رنج ها
صبر، کیمیای وجود آدمی
پس نتیجه این پست این باشد :
بطور روزانه از روزهایم حساب کشی کنم . و سعی کنم ضرر و سود هایی که از روزهایم می برم را درک کنم .
بطور روزانه و مداوم خودم را اهل فکر کردن قرار دهم تا اهل صبر شوم و از دام نفس افتادن و اتلاف وقت و انرژی برهم.
سلام بله حتما
ممنون از حضورتون
سلام
جواب بله حتما برای تبادل لینک بود دیگه